ديدي اي غمگين تر از من بعد از آن دير آشناييآمدي خواندي برايم قصه ي تلخ جداييمانده ام سر در گريبان بي تو در شب هاي غمگين بي تو باشد همدم من ياد پيمان هاي ديرين آن گل سرخي که دادي در سکوت خانه پژمرد آتش عشق و محبت در خزان سينه افسرد کنون نشسته در نگاهم تصوير پر غرور چشمت يک دم نمي رود از يادم چشمه هاي پر نور چشمت آن گل سرخي که دادي در سکوت خانه پژمرد
سلام.
خوبي...؟؟؟؟؟؟؟
بازم متناي قشنگ نوشتي مثله هميشه....
از اين كه به وبم سر زدي ممنون
بازم بيا تنهام
اپ كردم
راستي ازم توقع نداشته باش كه از عزيزم ننويسم!!!!!!!!!!
سلام مجتبي جان
ممنو كه سر زدي
مي خوام لينكت كنم. با اجازه.
تا بعد عزيز.....
من نمي دونم تو چه دشمني با بچه مردم داشتي انداختيش پايين.
آدم فروش ديدي دست رو شده برام.
با تشكر از برنامه خوبتون.
فردين بي وفا
راستي
وزن شعر هم عالي بود.
خيلي شعر زيبايي بود.
آخي رومانتيك، پر احساس، زيبا و دلنشين بود.
آخرش بود.
سلام
شعر قشنگي بود و مرسي كه سر زدي.
سلام! لينكتو گذاشتم. شما هم بي زحمت عنوان بلاگم رو بذار . داخل پرانتز اسم خودم را! ببخشيد كه دستور مي دم!:دي
اين شعر جديدت رو هم خوندم! الان يه خورده سرغتم كمه نمي تونم آهنگي رو كه گذاشتي گوش بدم.
بازهم ممنون
سلام عزيزم
مثل هميشه عالي بود ددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
اهنگي كه از سعيد هم گذاشتي خوب بود مرسي ....
جاويدان باشي اي سپيده عشق
وب ما كجاش دعواس؟؟؟
اينجا چه دم و دستگاهي داره...
فلن!
وقتي عشق فرمان مي دهد، محال سر تسليم فرود مي آورد!
سلامي گرم در اين روز هاي سرد پاييزيممنونم از حضور سبزتونپست زيبايي بود
شاد باشيد و كامروا
سلام...
من بي وفا نيستم...اين زندگي و مشغوليتاشه كه خيلي نا مرده...
دلم تنگ شده بود براي وبت...
شاد باشي...