سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ

دوستانی که چت روم نیاز دارن میتونن درخواست بدن

اینم یاهو ایدی

perspolischat@yahoo.com

پرو چت

تی چت

با قیمت مناسب


ارسال شده در توسط فردین باوفا

آنچه بر امپراطور گذشت :

 

1: به دنیا آمدن در تاریخ1/7/1359خیلی خنده‌دار

 

2: شکسته شدن سرم توسط پسر عموم 4 سالگینکته بین

 

3: مدرسه رفتن در سن 6 سالگی

 

4: افتادن تو چاله تیر چراغ برق و بیرون امدن بعد از 3 ساعت 7 سالگیگریه‌آور

 

5 : گیر کردن بالای منیع آب 8 سالگی ( ترس از ارتفاع)

 

6: نرفتن سر جلسات امتحان در نبود بابا و مردودی 9 سالگی

 

7: نمره های خوب گرفتن پنجم ابتدایی 11سالگی

 

8: دوباره نمره های بالایه 18 در سن 12 سالگیگیج شدم

 

9: دعوا با مدیر مدرسه و فرار از مدرسه و با تلاش بابا دوباره همون آشو َ و همون کاسه

 

10: فارغ تحصیل از راهنمایی به هنرستان فنی

 

11: نمرات خوب فنی و بر خلاف آن نمرات بد تئوری  سال دوم هنرستان 16 سالگی

 

12: دعوا با دبیر مبانی برق(آقای سعیدی)و اخراج از هنرستان 17 سالگیبلبلبلو

 

 

13: نا تمام ماندن دیپلم با 8 واحد در سن 19 سالگی

 

 

14: رفتن و کار کردن در نمایندگی آیوا  20 سالگیاصلا!

 

15: در رفتن از نمایندگی و رفتن به خدمت سربازی در 21 سالگی

 


ارسال شده در توسط فردین باوفا
 
 
  
صدام مردعصبانی شدم!
صدام مرد به راحتی . امروز با خبر مرگ مردی بیدار شدم که کابوس تمام کودکی هایم بودترسیدم و نامش را زودتر
 از همه نام ها آموختم سالها پیش فکر میکردم روزی که او بمیرد من جشن خواهم گرفت شادی خواهم کرد
ولی امروز بی تفاوت به تمام اخبار شبکه های خبری  دنیا را گوش دادم که مدام از مردی میگفتند
 که 8 سال تمام خوب زندگی کردن را از ما گرفته بود  کودکیم در جنگ گذشت در تنهایی در ترس از مردن ، گریه‌آور
معلم اول دبستانم در آتش سوخت در یک بمباران هوایی آن روزها همه اش و ترس بود تشویش یک چشم به آسمان داشتم
 و یک چشم به تخته سیاه و گوش به آژیر قرمز ، روزهای بدی بود فرار و دویدن ها و پناه بردن
به سنگرهای کوچه و خیابان و خانه و بعد اضطراب مردن دوستان آشنایان و تماس های
پی در پی بابا و ماما  در پی یافتن نزدیکان هنوز هم آن خانه را به یاد دارم که هیچ کس از آن زنده بیرون نیامد
 هنوز هم با این خاطرهها درگیرم روزهای بدی بود خیلی بد نکته بین
دایی که  اسیر شد پدربزرگ  دق کرد و مرد و موههای مادر یک شبه سفید شد و مادربزرگ دیگر قصه نگفت
فهمیدم جنگ وحشتناک تر از آن چیزی است که لمس کرده ام  ، اعدام صدام نه کودکیم را برگرداند
نه پدربزرگ را و نه موههای سیاه مادرم را و نه قصه های شیرین مادربزرگ را .صدام مرد بدون آنکه بگوید
 پس تاوان تمام رنجهای ما را چه کسی باید پس دهد؟ از اعدام بیزارم
حتی برای کسی چون صدام زیرا مرگ او هیچ مرهمی بر زخم کهنه  هیچ کدام از ما نشد صدام گم شد
در تاریخ در کتابهای مدرسه و تبدیل شد به خاطره ایی دور برای بچه های جدید ولی تا روزی زنده ام
 هیچ وقت کابوس شبانه جنگ و خون را فراموش نمیکنم و  جنگ تنها تجربه ای است
که برایم هیچ  ارزشی ندارد کاش صدام تمام این خاطرات بد مرا هم با خودش می برد.
تا بعدخدانگهدار 

ممنون که لطف داری و با نظرت در بهتر شدن این وب سایت به من کمک می کنی

 
 

ارسال شده در توسط فردین باوفا

خانه ای ساخته امگل تقدیم شما
پلکانش همه مهردوست داشتن
دربهایش احساس
شیشه اش آینه ادراک است
آه اما خانه
ساکنش درویش است هیسسسسدوریش است(فردین با وفا)
آن تهیدست خیال
آن تهیدست رفیق
او کسی می خواهد دوست داشتنرقبت یکرنگی در وجودش باشد    
او کسی می خواهد که وجودش باشد
رنج ابیات دلش را خواند
هیجان نگهش را داند
او کسی می خواهد
نی لبک زن باشد
بربط و ضرب و سه تار
همه فرمانبر دستش باشند
ماه وخورشیدو فلک  
همه محو نگه نرگس مستش باشند
او تو را می خواهد
نغمه اش شیوا کن
خانه اش زیبا کنبلبلبلو

 

 

ممنون که لطف داری و با نظرت در بهتر شدن این وب سایت به من کمک می کنیبلبلبلو

 

  


ارسال شده در توسط فردین باوفا


"تارمو"دوست داشتن
به من یک تارمو دادی امانت
که بی تو سوز دل بااو بگویم
مراتا یک نفس در سینه باقیست
امانت دار این یک تار مویم
تو میدانی که در هر تار موئی
زمو باریک ترصد راز باشد
اگر مو را زبان آشنا نیست
مرا چشم حقیقت باز باشد

گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما
نه پنداری که پیمانی که بستیم
از این یک تارمو محکم نگردد
به گیسوی دلاویز تو سوگند
که یک مو از وفایم کم نگردد

گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

توهم ای روشنی بخش حیاتم
نمی گویم مرا پیوند جان باش
نمی گویم به دردم مرهمی، نه
به قدر تار موئی مهربان باش
چوموباریک باشد رشته عمر
بیا قدر جوانی را بدانیم
بیا با تارجان پیمان ببندیم
بیا تا پای جان باهم بمانیم

ممنون که لطف داری و با نظرت در بهتر شدن این وب سایت به من کمک می کنیبلبلبلو

 


ارسال شده در توسط فردین باوفا

تو مرو دور نشو از بر من...گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما... تو بمان تا که نمیرد دل من

چون غروب خیلی قشنگه تو خود خود غروبی
چی بگم قحطی واژه است هر چی هستی خیلی خوبی
یه روزی می شی یه دریا اما فرداش مثل کوهی
هر چی که دلت می خواد باش هر چی باشی باشکوهی
پره از اسم قشنگت صفحه صفحه کتابم
به همون تعداد اسمها تو ولی دادی عذابم
قابلی نداره بردار گر چه که دوسم نداری
.تنها آرزوم همیشه تا یادم نرفته راستی

دوست داشتنکاش یه روز بهم می گفتی من همونم که می خواستیدوست داشتن

 

 

ممنون که لطف داری و با نظرت در بهتر شدن این وب سایت به من کمک می کنیبلبلبلو


ارسال شده در توسط فردین باوفا

سکوتم را به باران هدیه کردم.......گل تقدیم شما........ تمام زندگی را گریه کردم

نبودی در فراق شانه هایت......گل تقدیم شما......... به هر خاکی رسیدم تکیه کردم

 

 

ممنون که لطف داری و با نظرت در بهتر شدن این وب سایت به من کمک می کنیبلبلبلو

 

 


ارسال شده در توسط فردین باوفا

 بیان احساسات.....بووووس

چشمانم در نگاهش ساعتها خیره ماند نکته بین
حرفی برای هم نداشتیم
زیرا قلبهایمان در حال نجوا بودند
نمیخواستم خلوتشان را بر هم زنم
سکوت را ترجیح دادم
تا قلبهایمان درد و دل کنند
چشمهایش عمق عشق را فریاد میزد

هوس بوسیدن لبهایش آزارم میدادیعنی چی؟

عشق مقدسمان را با هوسی زودگذر آلوده نکردم

اما چشمانم با اندامش عشق بازی می کرد
چه عاشقانه بود دیروزم...
چه تاریکست امروزم...
به آتش می کشم خود را

 

 

 

 

اگر فردا چنین باشد
اگر فردا چنین باشد.......

 


ارسال شده در توسط فردین باوفا

 

اگه جای زندگیم تو بیابونا باشهگل تقدیم شما

اگه فرش زیر پام زمین خدا باشه

اگه سرمای زمستون تنم و سیاه کنه

اگه گرمای تابستون هستی مو تباه کنه

بدونم دوسم داری صبر و طاقت می یارم

چه کنم دوست دارم تبسم


ارسال شده در توسط فردین باوفا

من دلم می خواهد مدرک داشتن
خانه ای داشته باشم پر دوست پوزخند
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنوقاط زدم
هر کسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفای من گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاستگل تقدیم شما
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانة ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
خانة دوست کجاست؟
   قابل بخشش نیست


ارسال شده در توسط فردین باوفا
   1   2      >

 

تاریخ و روز

چهارشنبه 103 اردیبهشت 5

ساعت 7:43 عصر

آرشیو

زمستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385

» وضعیت من در یاهو «
یـــــاهـو

پروفایل من

مرجع ابزار وبمستر

پرسپولیس چت

یاهو 360 من

   :  تعداد بازدید روزانه

6

  :  تعداد بازدید دیروز

0

 :  تعداد کل بازدید

79349

 


طراح قالب: فردین

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صفحات پاپ آپ