خانه ای ساخته ام
پلکانش همه مهر
دربهایش احساس
شیشه اش آینه ادراک است
آه اما خانه
ساکنش درویش است
دوریش است(فردین با وفا)
آن تهیدست خیال
آن تهیدست رفیق
او کسی می خواهد
رقبت یکرنگی در وجودش باشد
او کسی می خواهد که وجودش باشد
رنج ابیات دلش را خواند
هیجان نگهش را داند
او کسی می خواهد
نی لبک زن باشد
بربط و ضرب و سه تار
همه فرمانبر دستش باشند
ماه وخورشیدو فلک
همه محو نگه نرگس مستش باشند
او تو را می خواهد
نغمه اش شیوا کن
خانه اش زیبا کن
ممنون که لطف داری و با نظرت در بهتر شدن این وب سایت به من کمک می کنی